از ابتدای جنگ تا به امروز هزاران کودک در غزه از گرسنگی شهید شدهاند و از هزاران کودک دیگر استخوانهایی مانده که انتظار مرگ را میکشند. این سرنوشت مشترک تمام بچههای غزه است اگر ما در هجوم بیرحم گرسنگی تنهایشان بگذاریم!
به گزارش حدید نیوز: لباس جنان دختر ۴ ماههاش را به سینه میکشد و میگوید:« هنوز بوی دخترم را میدهد، حتی این لباسها هم برایش بزرگ بود!» برای جنان فقط چهار ماه مادری کرد، از روزهای اولی که به دنیا آمد، به جای آنکه گوشت به استخوانش بچسبد و قد بکشد ذره ذره تحلیل رفت. نه مادرش شیر داشت و نه غزه شیرخشک. جنان چهار ماه تمام برای ماندن جنگید اما مگر یک نوزاد به قد و قواره او چقدر توان داشت که مچ گرسنگی و قحطی را بخواباند. یک شب که از گرسنگی انگشت میمکید و بیقراری میکرد، با لالاییهای مادرش خوابید، اما این بار صدای وز وز پهپاد و انفجارهای دور و نزدیک دیگر جنان را بیدار نکرد جنان شهید شد!
در چادری دیگر مادر رهف هر بار که چشمهایش گرم میشود دلش میلرزد که نکند چشم باز کند و اسکلتی که از دختر زیبایش مانده حتی دیگر پلک هم نزند. رهف نه توان راه رفتن دارد، نه حتی نشستن. روی زمین در گوشه پناهگاه افتاده و پوست نازکش روی استخوان کشیده شده. هر بار که نفس میکشد، تکان استخوانهایش را میشود به وضوح دید. مادران غزه زیر آتش جنگ با زخم کهنه آوارگی، با دستان خالی هر ثانیه میمیرند و زنده میشوند. میمیرند و مرگ تدریجی بچههایشان را میبینند. اگر سراغ آمار را بگیرید فقط در هفتهای که گذشت ۲۹ کودک در اثر گرسنگی جان دادند.
از ابتدای جنگ تا به امروز هزاران کودک در غزه از گرسنگی شهید شدند و از هزاران کودک دیگر استخوانهایی مانده که انتظار مرگ را میکشند. این سرنوشت مشترک تمام بچههای غزه است اگر ما در هجوم بیرحم گرسنگی تنهایشان بگذاریم!
براساس آمار و گزارشهای ، مردم غزه در یکی از وخیمترین بحرانهای غذایی قرن گرفتار شدهاند. غذای روزانه آنها بهطور کامل به کمکهای اضطراری مراکز توزیع غذا وابسته است مراکزی که خود نیز زیر فشار بمباران، کمبود منابع و محدودیتهای شدید انسانی، توان پاسخگویی کافی ندارند.
در اغلب خانوادهها، تنها یک وعده غذایی در روز آن هم با سهمیهای اندک فراهم میشود. وعدهای ساده که اغلب شامل سبزیجات پخته یا نان خشک است. از گوشت، لبنیات، تخممرغ، میوه و حتی حبوبات خبری نیست و پروتئین تقریباً بهطور کامل از سفره مردم حذف شده است. مواد مغذیای که برای رشد کودکان، حفظ سیستم ایمنی و سلامت عمومی حیاتیاند، عملاً در این شرایط محاصره، یافت نمیشوند.
در اردوگاههای پناهجویان و مناطق حاشیهای، شرایط حتی از این هم بدتر است. بسیاری از خانوادهها ممکن است برای چند روز هیچ وعده غذایی نداشته باشند. مادران، سهمیه ناچیز غذا را به کودکانشان میدهند و خود گرسنه میخوابند. کودکانی هستند که با شکمهای خالی و اندامی تحلیلرفته، شب را به صبح میرسانند و از شدت ضعف حتی توان گریه کردن ندارند.
اما این گزارش فقط قرار نیست شرح حال خونین غزه باشد، راه نجاتی هم وجود دارد! میشود کاری کرد که هزاران کودکی که در صف غذا، قابلمه به دست ایستادهاند دست خالی و گرسنه به چادرهایشان برنگردد. میشود کاری کرد بچههایی که شوق زندگی دارند، پوست و استخوانشان به هم نچسبد و در صف مرگ، انتظار جان دادنشان را نکشند.
احمد اثنیعشران، مسئول تکیه ایرانی در غزه که از ابتدای عملیات طوفانالأقصی توزیع غذا و آب را در محلههای مختلف غزه بهعهده گرفته، راهحل سادهای برای نجات غزه دارد: «اگر هرکس، فقط به اندازه یک وعده غذا به طور ماهانه برای یک نفر سهم داشته باشد، هیچ کودک و بزرگسالی در غزه گرسنه نمیماند.
دقیقتر اگر بخواهیم بگوییم هزینهی غذا برای هر نفر حدود یک دلار است که تقریباً معادل ۹۰ هزار تومان میشود. بر اساس آخرین آمارهای رسمی، جمعیت نوار غزه حدود ۲ میلیون نفر تخمین زده شده است. اگر فقط بخشی از جمعیت ایران که دغدغه مقاومت دارند، ماهانه سهمهای ۹۰ هزار تومانیشان را کنار بگذارند، میتوان هزاران قابلمهی خالی را پر کرد.
اما فقط ایران نیست. با کمک مردم سایر کشورها و سهم کوچکی که کنار میگذارند، میشود کارهای بزرگی انجام داد. از تأمین روزانهی غذا و آب سالم گرفته تا توزیع شیرخشک و مکملهای حیاتی برای نوزادانی که در مرز نابودیاند.»
اگر چه به عنوان یک انسان معمولی نمیتوانیم آسمان غزه را امن کنیم، نمیتوانیم موشکها را زمینگیر کنیم، اما میتوانیم در جنگ بی رحم گرسنگی مردم را نجات بدهیم. غزه تماشاچی نمیخواهد! وقت آن است که هرکس، به قدر توانش، تکهای از این بار را بردارد. چون جنان و رهفهای غزه منتظر ما هستند، چشمهای بیرمقشان انتظار کمکهای ما را برای زنده بودن میکشد و ما مقصریم اگر رهف و رهفها جان بدهند. / مهر