تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳ دی ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۱۵
تغییر سفرای آمریکا؛

آشوب دیپلماتیک در واشنگتن

دولت دونالد ترامپ در اقدامی ناگهانی در روز‌های گذشته، دستور فراخوان حدود  ۳۰ تا ۵۰ سفیر ایالات‌متحده را صادر کرد. این سفیران، عمدتا دیپلمات‌های حرفه‌ای بودند که در دوران ریاست‌جمهوری 
آشوب دیپلماتیک در واشنگتن
حدید نیوز؛ جو بایدن منصوب شده و اکنون براساس دستور ترامپ از پست‌های کلیدی در آفریقا، آسیا، خاورمیانه و اروپا برکنار شدند. این تصمیم که بدون توضیح شفاف به سفیر ابلاغ شده موجب خالی‌ماندن بیش از ۸۰ سفارتخانه ایالات‌متحده در نقاط مختلف جهان شده است.  

دولت دونالد ترامپ در اقدامی ناگهانی در روز‌های گذشته، دستور فراخوان حدود  ۳۰ تا ۵۰ سفیر ایالات‌متحده را صادر کرد. این سفیران، عمدتا دیپلمات‌های حرفه‌ای بودند که در دوران ریاست‌جمهوری  جو بایدن منصوب شده و اکنون براساس دستور ترامپ از پست‌های کلیدی در آفریقا، آسیا، خاورمیانه و اروپا برکنار شدند. این تصمیم که بدون توضیح شفاف به سفیر ابلاغ شده موجب خالی‌ماندن بیش از ۸۰ سفارتخانه ایالات‌متحده در نقاط مختلف جهان شده است.  

این اقدام، واکنش‌های متفاوتی را در میان محافل سیاسی آمریکا و کارشناسان اروپایی برانگیخت. گروهی این حرکت را تسویه‌حسابی سیاسی با میراث بایدن قلمداد کردند، برخی آن را چرخشی آشکار به سمت دکترین «اول آمریکا» دانستند و منتقدان نیز این تصمیم را نشانه غلبه سیاسی‌کاری بر دیپلماسی حرفه‌ای توصیف کردند. در هر حال، نتیجه این اقدامات، تضعیف جایگاه جهانی ایالات‌متحده است، جایی که تزلزل آمریکا می‌تواند موجب تقویت رقبایی مانند چین و روسیه در مناطقی همچون آسیا و آفریقا شود.

پاک‌سازی سیاسی: ریشه‌های یک تصمیم جنجالی
در عمق این فراخوان گسترده، نشانه‌هایی از یک تسویه‌حساب ایدئولوژیک نهفته است. ترامپ، که همیشه از «دولت پنهان» در بدنه سیاسی آمریکا شکایت داشته، این‌بار دیپلمات‌های حرفه‌ای ایالات‌متحده را هدف قرار داد؛ افرادی که سال‌ها تجربه در خدمات خارجی داشته و فراتر از درگیری‌های حزبی و سیاسی در واشنگتن عمل کرده‌اند. این اقدام، که حتی شامل سفیرانی از کشور‌های کلیدی مانند نیجریه، مصر و فیلیپین می‌شود، بیش از آن‌که یک چرخش اداری باشد، شبیه به یک پاک‌سازی سیستماتیک به نظر می‌رسد.

کارشناسان سیاسی داخلی آمریکا، این را بخشی از تلاش برای حذف عناصری می‌دانند که با دیدگاه‌های ترامپ همخوانی ندارند. از دیدگاه مخالفان، این تصمیم، ترامپ را به‌عنوان رهبری نشان می‌دهد که اولویتش وفاداری شخصی است تا منافع ملی، و این می‌تواند به قیمت ازدست‌رفتن اعتبار آمریکا تمام شود.

در عرصه بین‌المللی، تحلیلگران قاره‌سبز با دیده تردید و نگرانی به این اقدام نگریسته‌اند. اروپایی‌ها این فراخوان را نشانه‌ای از بی‌اعتمادی ترامپ به متحدان سنتی می‌بینند. یکی از تحلیلگران برجسته اروپایی هشدار داده که چنین تغییراتی می‌تواند به تضعیف روابط ترانس‌آتلانتیک منجر شود؛ پیوندی که در آن، آمریکا همواره نقش ثبات‌دهنده و لنگرگاه امنیت قاره‌سبز را ایفا کرده است. اما اکنون، با خالی ماندن پست‌های کلیدی سفارتخانه‌ها، اروپا ممکن است گام‌های بلندتری به سمت استقلال استراتژیک بردارد؛ موضوعی که خود گویای افول نفوذ دیپلماتیک آمریکا در منطقه است. این تصمیم، مانند شمشیری دولبه، نه‌تنها شرایط سیاست داخلی آمریکا را متلاطم می‌کند، بلکه سیاست‌های جهانی این کشور را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و ترامپ را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید پاسخگوی عواقب آن باشد. علاوه‌براین، این پاک‌سازی می‌تواند به کاهش سرمایه‌گذاری‌های دیپلماتیک در مناطق حساس منجر شود، جایی که آمریکا قبلا با برنامه‌های بلندمدت، نفوذ خود را حفظ می‌کرد. حالا، با این خلأ، کشور‌های میزبان ممکن است احساس کنند که آمریکا شریکی غیرقابل اعتماد است و این می‌تواند به چرخش آنها به سمت قدرت‌های دیگر بینجامد.

صدای مخالفان 
تضعیف پایه‌های دیپلماسی
مخالفان این اقدام، که شامل دموکرات‌ها، دیپلمات‌های بازنشسته و کارشناسان مستقل می‌شوند، آن را یک ضربه مهلک به دیپلماسی آمریکا می‌دانند. سناتور‌های دموکرات مانند جین شاهین هشدار داده‌اند که فراخوان این سفیران، رهبری جهانی آمریکا را به چین و روسیه هدیه می‌دهد. این خلأ نه‌تنها عملیات روزانه دیپلماتیک را مختل می‌کند، بلکه فرصت‌هایی برای رقبا فراهم می‌سازد تا نفوذ خود را گسترش دهند. برای مثال، در آفریقا جایی که ۱۵ سفیر فراخوانده شده‌اند چین می‌تواند با سرمایه‌گذاری‌های خود جای خالی آمریکا را پر کند و روسیه با فروش تسلیحات، روابطی جدید برای خود بسازد.

از منظر علمی، مطالعات روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که ثبات دیپلماتیک، کلیدی برای حفظ هژمونی است. ترامپ با این اقدام، این ثبات را زیر سؤال برده و ریسک انزوای آمریکا را افزایش داده است. دیپلمات‌های حرفه‌ای، که سال‌ها آموزش دیده‌اند، نه‌تنها زبان و فرهنگ کشور‌ها را می‌شناسند، بلکه شبکه‌هایی ساخته‌اند که نمی‌توان یک‌شبه جایگزین کرد. فراخوان آنها، مانند بریدن ریشه‌های یک درخت کهنسال، می‌تواند به افول تدریجی منجر شود. منتقدان داخلی تأکید دارند که این سیاسی‌کاری، روحیه نیروی کار را نابود و استعداد‌های برتر را از خدمات خارجی دور می‌کند. علاوه‌براین، این اقدام می‌تواند به کاهش بودجه و منابع برای دیپلماسی منجر شود، زیرا کنگره ممکن است در تأیید نمایندگان جایگزین تأخیر کند و این چرخه‌ای از ناکارایی ایجاد می‌کند. درنهایت، این تصمیم، ترامپ را به‌عنوان رهبری تصویر می‌کند که بیشتر به انتقام‌جویی می‌پردازد تا استراتژی و این می‌تواند هزینه‌های بلندمدتی برای امنیت ملی آمریکا داشته باشد، ازجمله از‌دست‌رفتن فرصت‌های اقتصادی و دفاعی در مناطق کلیدی.

   آشفتگی داخلی؛ اختلافات ویتکاف و روبیو 
در میان این فراخوان گسترده، نشانه‌های دیگری از برهم‌ریختگی در تصمیم‌گیری سیاست خارجی آمریکا ظاهر شده است، به‌ویژه در اختلافات میان مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در مسائل اوکراین و دیگر پرونده‌ها. این اختلافات که اخیرا در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفته و در پرونده اوکراین به اوج خود رسیده است، مصادیق جدی و نگران‌کننده‌ای دارد؛ ازجمله سفر‌های ناهماهنگ ویتکاف به مناطق بحرانی و اتخاذ رویکرد‌های دیپلماتیک متناقض که نشان‌دهنده شکاف در بدنه سیاست خارجی است. برای مثال، ویتکاف بدون اطلاع روبیو یا وزارت امور خارجه، دیدار‌هایی با مقامات اوکراین ترتیب داده، ازجمله جلساتی در فلوریدا که حتی در ایالت خانگی روبیو رخ داده است. این عدم هماهنگی نه‌تنها یک قدرت‌طلبی شخصی را نشان می‌دهد، بلکه نشانه‌ای از سیستم تصمیم‌سازی آشفته است که در آن، افراد نزدیک به ترامپ می‌توانند بدون نظارت ساختار تصمیم‌گیری عمل کنند.

از دیدگاه تحلیلی، این شکاف داخلی، نمادی از اوضاع به‌هم‌ریخته در سیاست خارجی آمریکاست. روبیو، به‌عنوان وزیر امور خارجه  بر رویکردی ساختاریافته و هماهنگ تأکید دارد، درحالی‌که ویتکاف دوست شخصی ترامپ و بدون تجربه دیپلماتیک با ابتکارات غیررسمی پیش می‌رود. این تضاد، به‌ویژه در پرونده اوکراین، جایی که آمریکا نقش کلیدی در حمایت از کی‌یف دارد، می‌تواند سیگنال‌های متناقض به متحدان بفرستد. مقامات اوکراینی که با دو صدای متفاوت از آمریکا روبه‌رو می‌شوند: یکی رسمی از وزارت امور خارجه و دیگری غیررسمی از نماینده ویژه. این بی‌نظمی نه‌تنها کارایی را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد جهانی را فرسوده می‌کند. کارشناسان روابط بین‌الملل اشاره می‌کنند که چنین اختلافاتی، مانند آنچه در دوران اول ترامپ با افرادی مانند رودی جولیانی رخ داد، اغلب به شکست‌های دیپلماتیک منجر می‌شود. علاوه‌براین، این اختلافات می‌تواند به تضعیف موضع آمریکا در مذاکرات جهانی کمک کند. در کل، این اختلافات، بخشی از الگوی گسترده‌تر ترامپ است که اولویت را به افراد وفادار می‌دهد تا ساختار‌های نهادینه، و این امر روند افول جایگاه جهانی آمریکا را تسریع می‌کند.
   

توجیهی برای سیاست «اول آمریکا»
در مقابل، حامیان ترامپ این فراخوان را گامی ضروری برای همسویی دیپلماسی با سیاست «اول آمریکا» می‌دانند. آنها استدلال می‌کنند که سفیران دوران بایدن، با دیدگاه‌های «گلوبالیستی»، مانع اجرای اولویت‌هایی مانند امنیت مرزی و مقابله با چین شده‌اند. از نظر آنها، این تغییر، فرصتی برای نصب افراد وفادار است که سیاست‌های ترامپ را بدون تردید اجرا کنند. برای مثال، فعالان محافظه‌کار در رسانه‌های اجتماعی این اقدام را «بازآرایی لازم» توصیف کرده‌اند، جایی که آمریکا از دست «بروکرات‌های ایدئولوژیک» راحت می‌شود.  

اما حتی در میان این توجیهات، جنبه‌های تخریبی اقدامات و تصمیمات ترامپ برجسته است. حامیان ممکن است آن را پیروزی ببینند، اما واقعیت این است که چنین تغییراتی می‌تواند به بی‌ثباتی منجر شود.  

   مسیری به سوی افول
هر سیاستی که پشت این فراخوان باشد چه تسویه‌حساب سیاسی، همسویی ایدئولوژیک یا تلاش برای اجرای سیاست «اول آمریکا» نتیجه‌ای جز تضعیف و سقوط جایگاه جهانی ایالات‌متحده ندارد. این اقدامات ترامپ به‌اضافه اختلافاتی در داخل کاخ سفید همانند رقابت بین روبیو و ویتکاف، روند افول آمریکا را در عرصه جهانی تسریع می‌کند، جایی که خلأ رهبری، رقبا را تقویت و متحدان را دلسرد می‌سازد. چنین تصمیماتی نه‌تنها آمریکا را ضعیف‌تر می‌کند، بلکه میراثی از بی‌ثباتی به‌جا می‌گذارد.  
http://hadidnews.com/vdccp0q0.2bq1m8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما