تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۵
اظهارات چندی پیش سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه درباره احتمال رد بخش‌های اصلی طرح صلح پیشنهادی آمریکا درباره اوکراین را نباید صرفاً به‌عنوان یک واکنش دیپلماتیک مقطعی یا تاکتیکی در روند چانه‌زنی‌های سیاسی تفسیر کرد.
نقش «بی‌اعتمادی راهبردی» روسیه به غرب در پذیرش یا رد طرح آمریکا
لاوروف اوایل ماه جاری تهدید کرد که مسکو از طرحی که تفاوتی قابل‌توجه با مذاکرات پوتین و ترامپ در آلاسکا داشته باشد، کنار خواهد کشید. نشریه فایننشال تایمز نیز دراین‌باره نوشت: روسیه نشان داده است در صورت برآورده نشدن خواسته‌های مسکو، ممکن است طرح صلح اصلاح‌شدهٔ آمریکا برای پایان دادن به جنگ در اوکراین را رد کند.

اظهارات وزیر امور خارجه روسیه درباره احتمال رد بخش‌های اصلی طرح صلح پیشنهادی آمریکا درباره پایان جنگ اوکراین را نباید صرفاً به‌عنوان یک واکنش دیپلماتیک مقطعی یا تاکتیکی در روند چانه‌زنی‌های سیاسی تفسیر کرد، این موضع‌گیری بیش از هر چیز، بازتاب یک «ساختار ذهنی و راهبردی تثبیت‌شده» در سیاست خارجی روسیه است که طی سه دهه گذشته و به‌ویژه پس از بحران اوکراین در سال 2014، به‌شکلی فزاینده بر اصل «بی‌اعتمادی نهادی به غرب» استوار شده است، بدون فهم این بستر، تحلیل چرایی شکست یا بی‌اثر شدن هر طرح صلحی که از سوی واشنگتن یا متحدان آن مطرح می‌شود، تحلیلی ناقص و سطحی خواهد بود.

بی‌اعتمادی راهبردی؛ فراتر از سوءظن دیپلماتیک
در ادبیات روابط بین‌الملل، «بی‌اعتمادی راهبردی» صرفاً به‌معنای فقدان حسن‌نیت میان بازیگران نیست، بلکه اشاره به وضعیتی دارد که در آن یک دولت، طرف مقابل را ذاتاً غیرقابل اتکا می‌داند؛ حتی در شرایطی که تعهدات رسمی، تضمین‌های حقوقی یا سازوکارهای نظارتی پیشنهاد می‌شود، از منظر کرملین روابط روسیه و غرب دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد.

تجربه تاریخی روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری این نگاه داشته است. نخبگان سیاسی و امنیتی روسیه به‌طور مکرر به مجموعه‌ای از وعده‌ها و تفاهم‌های نانوشته اشاره می‌کنند که به‌زعم آنان، از سوی غرب نقض شده است؛ از جمله عدم گسترش ناتو به شرق، احترام به حوزه‌های نفوذ امنیتی روسیه و پرهیز از مداخله در فضای پساشوروی. اگرچه غرب همواره این ادعاها را رد یا تفسیر متفاوتی از آن‌ها ارائه کرده است، اما آنچه
اهمیت دارد «ادراک روسیه» از این روند است؛ ادراکی که مبنای تصمیم‌سازی راهبردی قرار گرفته است.

تجربه توافق‌های شکست‌خورده؛ از مینسک تا امروز
یکی از مهم‌ترین ارجاعات روسیه در رد طرح‌های جدید صلح، تجربه توافقات مینسک (2014 و 2015) است. مسکو معتقد است این توافق‌ها نه‌تنها از سوی کی‌یف به‌طور کامل اجرا نشد، بلکه غرب نیز عملاً اراده‌ای برای وادار کردن اوکراین به اجرای تعهداتش نداشته است. اظهارات بعدی برخی مقامات اروپایی، از جمله اعترافات تلویحی مبنی بر اینکه مینسک ابزاری برای «خرید زمان» جهت تقویت اوکراین بوده، در ذهن تصمیم‌سازان روس، این تصور را به یک «قطعیت» تبدیل کرده است.

در چنین بستری، طرح صلح آمریکا از نگاه مسکو نه یک ابتکار بی‌طرفانه برای پایان جنگ، بلکه تلاشی دیگر برای مدیریت بحران به‌نفع غرب تلقی می‌شود؛ مدیریتی که هدف اصلی آن، مهار روسیه، جلوگیری از پیروزی راهبردی آن و حفظ ساختار امنیتی مطلوب واشنگتن در اروپا است، از این منظر، رد طرح صلح، بیش از آنکه مخالفت با مفاد مشخص باشد، رد «منطق پشت طرح» است.

بحران اوکراین؛ نقطه گسست اعتماد متقابل
بحران اوکراین به‌ویژه پس از سال 2022، نقطه‌ای تعیین‌کننده در گذار روابط روسیه و غرب از «رقابت کنترل‌شده» به «تقابل ساختاری» بوده است. ورود گسترده آمریکا و ناتو به حمایت نظامی، اطلاعاتی و مالی از اوکراین، از دید مسکو به‌معنای ورود غیرمستقیم غرب به جنگ است، در چنین شرایطی، پیشنهاد صلح از سوی همان بازیگری که به‌طور فعال در تداوم جنگ نقش دارد، فاقد حداقل شرایط لازم برای ایجاد اعتماد تلقی می‌شود.

در نظریه‌های امنیتی، به‌ویژه رویکرد رئالیسم تهاجمی، فرض بر این است که دولت‌ها در محیطی آنارشیک، نیت واقعی یکدیگر را قابل شناخت نمی‌دانند و ناگزیر بر بدترین سناریوها تمرکز می‌کنند، سیاست روسیه در قبال طرح صلح آمریکا را می‌توان مصداق روشنی از چنین منطقی دانست، حتی اگر واشنگتن ادعا کند هدفش پایان جنگ است، مسکو این احتمال را جدی می‌گیرد که صلح پیشنهادی صرفاً مرحله‌ای موقت در مسیر تضعیف بلندمدت روسیه باشد.

بحران اعتماد و مسئله تضمین‌ها
یکی از محورهای کلیدی طرح‌های صلح غربی، ارائه «تضمین‌های امنیتی» به اوکراین و در مقابل، دریافت امتیازاتی از روسیه است، اما پرسش بنیادین کرملین این است؛ تضمین از سوی چه‌کسی و با چه‌سازوکاری؟ تجربه خروج آمریکا از توافقات بین‌المللی مهم، از پیمان موشک‌های ضدبالستیک (ABM) تا توافق هسته‌ای با ایران، در ذهن روس‌ها به‌عنوان شواهدی از بی‌ثباتی تعهدات واشنگتن ثبت شده است،
از منظر روسیه، هیچ تضمین حقوقی یا سیاسی‌ای که مبتنی بر اراده دولت‌های غربی باشد، در برابر تغییرات داخلی این کشورها یا تحولات ساختاری نظام
بین‌الملل مصون نیست، بنابراین، طرح صلحی که بر تعهدات غربی تکیه دارد، فاقد اعتبار راهبردی تلقی می‌شود. این بی‌اعتمادی به‌ویژه زمانی تشدید می‌شود که همان بازیگران، همزمان با پیشنهاد صلح، ارسال تسلیحات پیشرفته به اوکراین را ادامه می‌دهند.

نگاه تمدنی و هویتی روسیه به غرب
بی‌اعتمادی روسیه به غرب صرفاً ریشه در محاسبات امنیتی ندارد، بلکه ابعاد هویتی و تمدنی نیز یافته است. در گفتمان رسمی مسکو، غرب نه‌تنها یک رقیب ژئوپولیتیکی، بلکه یک «دیگری هنجاری» است که ارزش‌ها، الگوهای حکمرانی و نظم مطلوب خود را به‌صورت تهاجمی ترویج می‌کند.

این نگاه، به‌ویژه پس از تحولات موسوم به «انقلاب‌های رنگی» در فضای پساشوروی، تقویت شده است، از این منظر، طرح‌های صلح غربی بخشی از پروژه بزرگ‌تر «مهندسی سیاسی و امنیتی» پیرامون روسیه تلقی می‌شوند؛ پروژه‌ای که هدف نهایی آن، محدودسازی استقلال راهبردی مسکو است، چنین چارچوبی امکان اعتماد به ابتکارات دیپلماتیک غرب را به حداقل می‌رساند.

پیامدهای رد احتمالی طرح صلح؛ تثبیت تقابل بلندمدت
رد صریح بخش‌های اصلی طرح صلح آمریکا از سوی لاوروف، پیامدهایی فراتر از بن‌بست دیپلماتیک کوتاه‌مدت دارد، این موضع‌گیری نشان می‌دهد که روسیه خود را برای یک تقابل بلندمدت با غرب آماده کرده است و دیگر امیدی به بازگشت سریع به الگوهای پیشین همکاری ندارد، از این پس، هرگونه مذاکره احتمالی، نه بر پایه اعتماد متقابل، بلکه بر اساس توازن قوا و تحمیل واقعیت‌های میدانی شکل خواهد گرفت،
برای اروپا نیز این تحول حامل یک پیام مهم است؛ تا زمانی که ابتکارات صلح در چارچوب راهبرد کلی آمریکا و بدون در نظر گرفتن نگرانی‌های بنیادین روسیه طراحی شود، احتمال موفقیت آن ناچیز خواهد بود. بی‌توجهی به ریشه‌های بی‌اعتمادی مسکو، نه‌تنها به پایان جنگ کمک نمی‌کند، بلکه خطر تشدید و تعمیق شکاف امنیتی در قاره اروپا را افزایش می‌دهد.

در نهایت، رد احتمالی طرح صلح آمریکا از سوی روسیه را باید در چارچوب یک «بحران اعتماد ساختاری» تحلیل کرد؛ بحرانی که حاصل انباشت تجربیات تاریخی، رقابت ژئوپولیتیکی، تضادهای هویتی و منطق قدرت در نظام بین‌الملل است. تا زمانی که این بحران اعتماد حل‌وفصل نشود، هیچ طرح صلحی با دقیق‌ترین مفاد حقوقی نخواهد توانست نظر مسکو را جلب کند، ازاین‌رو، فهم بی‌اعتمادی راهبردی روسیه به غرب، کلید تحلیل نه‌تنها وضعیت کنونی جنگ اوکراین، بلکه آینده نظم امنیتی اروپا و مناسبات روسیه و غرب در دهه‌های پیشِ‌روست.

انتهای پیام/+
منبع:خبرگزاری تسنیم http://hadidnews.com/vdcbzfba.rhbfspiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما