تاریخ انتشار :شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۴
شرکت‌های اسرائیلی در حال تبدیل بحران آب کشورهای حاشیه خلیج فارس به اهرمی بلندمدت برای نفوذ هستند.
اسرائیل چگونه به پروژه‌های آب کشورهای حاشیه خلیج فارس نفوذ می‌کند؟
شرکت‌های اسرائیلی در حال تبدیل بحران آب کشورهای حاشیه خلیج فارس به اهرمی بلندمدت برای نفوذ هستند؛ آن هم از مسیر قراردادهای نمک‌زدایی که به‌شکلی آرام و زیرپوستی در حال بازتعریف مفهوم «حاکمیت عربی» از درون‌اند.

در حالی که توجه رسانه‌ها بر توافق‌های علنی و دیپلماتیک متمرکز است، رژیم صهیونیستی از طریق پروژه‌های نمک‌زدایی و سامانه‌های اسمز معکوس، جایگاهی تعیین‌کننده در حیاتی‌ترین بخش جهان عرب و در نگاه کلی‌تر خاورمیانه، یعنی تأمین آب  برای خود می‌سازد.

به‌عنوان مثال در شبه‌جزیره عربستان، جایی که شهرهای هوشمند و ابرپروژه‌هایی همچون «نئوم» از دل شن‌ها برمی‌خیزند و صدها میلیارد دلار برای تحقق رؤیاهای آینده‌گرایانه اختصاص یافته است، یک حقیقت بنیادین پشت تمام وعده‌ها پنهان است؛ بدون آب، آینده‌ای وجود ندارد.

دیپلماسی آب
در خشک‌ترین منطقه جهان، امنیت آبی مترادف با امنیت ملی است. با این حال، کشورهای عربی تاکنون نتوانسته‌اند زیرساخت فناورانه‌ای بومی برای دسترسی مستقل به منابع آب ایجاد کنند و به‌تدریج به دانش فنی بیگانگان به‌ویژه اسرائیل  وابسته شده‌اند.

رژیم
اشغالگر، که در اقلیمی خشک و بی‌آب زاده شد و نیمی از سرزمینی که اشغال کرده (در فلسطین) از بیابان تشکیل شده است، از دهه‌های گذشته بر سر منابع آبی با همسایگان خود در اردن، سوریه و لبنان جنگیده و حتی رؤیای انحراف آب نیل را در سر پرورانده است.

اما از همان آغاز، بر اساس راهبرد «شکوفا کردن صحرا» که نخست‌وزیر اولیه این رژیم، دیوید بن‌گوریون، برای بیابان نقب ترسیم کرده بود، اسرائیل به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های آبی پرداخت و توانست خود را به «دره سیلیکون فناوری‌های آب» بدل کند.
در تلاقی میان عطش دائمی خلیج فارس و برتری فناورانه اسرائیل، خاورمیانه‌ای جدید در حال شکل‌گیری است؛ جایی که «عادی‌سازی نرم» نه در سخنرانی‌های سیاسی، بلکه در لوله‌ها و سیستم‌های نمک‌زدایی جریان می‌یابد.

وابستگی از خطوط لوله تا سیاست
موضوع عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل دیگر محدود به همکاری‌های نظامی یا اطلاعاتی نیست؛ بلکه اکنون از طریق دروازه‌های اقتصادی و فناوری  به‌ویژه فناوری‌های حیاتی آب در حال وقوع است.

برای درک عمق این نفوذ، باید بحران آب خلیج فارس را شناخت. عربستان و همسایگانش تقریباً به‌طور کامل به منابع آب فسیلی و آب نمک‌زدایی‌شده وابسته‌اند. منابع زیرزمینی غیرقابل‌احیا، بر اثر دهه‌ها کشاورزی بی‌رویه، رو به پایان‌ هستند و نمک‌زدایی به تنها راه ادامه حیات جمعیت در حال رشد، شهرسازی گسترده و پروژه‌هایی مانند چشم‌انداز 2030 عربستان یا طرح توسعه 2035 کویت بدل شده است.

اما روش‌های سنتی نمک‌زدایی هزینه‌های سنگینی دارند؛ مصرف شدید انرژی‌های فسیلی، بازگرداندن پساب بسیار شور به خلیج فارس و نابودی اکوسیستم‌های دریایی،
از همین‌رو، رقابت جهانی بر
سر فناوری‌هایی است که بتوانند هر مترمکعب آب را با کمترین مصرف انرژی، کمترین هزینه و کمترین آسیب محیط‌زیستی تولید کنند  و در این میدان، تل‌آویو پیشتاز است.

برای تصمیم‌گیران در ریاض، کویت، ابوظبی، منامه و دوحه، اعداد و راندمان از سیاست مهم‌ترند. وقتی فناوری اسرائیلی می‌تواند میلیون‌ها دلار از هزینه انرژی بکاهد و آب پایدار برای پروژه‌هایی نظیر نئوم تضمین کند، ملیت مهندسان به موضوعی ثانویه تبدیل می‌شود.

مدل کنسرسیومی؛ راه نفوذ اسرائیل به کشورهای عربی
با وجود موانع سیاسی، رژیم صهیونیستی راهی برای نفوذ یافته است. ریاض هنوز عادی‌سازی را به «ابتکار صلح عربی» و تشکیل کشور فلسطین گره می‌زند، و کویت همچنان بر اساس قانون سال 1964 قرارداد با نهادهای اسرائیلی را ممنوع می‌داند.
اما مدل «کنسرسیوم» این خطوط قرمز را دور می‌زند.

دولت سعودی از طریق یک شرکت دولتی به نام SWPC مناقصه‌ای بین‌المللی برگزار می‌کند. شرکتی محلی مانند ACWA Power هدایت پروژه را به‌عهده می‌گیرد، سپس شرکت‌های مهندسی جهانی به‌عنوان پیمانکار وارد عمل می‌شوند، در این مرحله، شرکت‌های اسرائیلی بدون اینکه نام و نشان واقعی خود را علنی کنند، به عنوان پیمانکار اصلی وارد اجرای قرارداد و پروژه می‌شوند.

«IDE» یکی از این شرکت‌هاست که از طریق واسطه‌ای سوئیسی به‌نام «سوئیس واتِر» (Swiss Water) در کشورهای عربی و اسلامی فعالیت کرده و هویت اسرائیلی خود را پنهان نگه داشته است. این واسطه در کشورهایی چون قطر، کویت، عربستان، یمن، لیبی، الجزایر، تونس، افغانستان و پاکستان پروژه‌هایی چندمیلیون‌دلاری
اجرا کرده است.

از جمله پروژه‌های شاخص می‌توان به طرح نمک‌زدایی دریای سرخ در عربستان، پروژه عظیم دریای عرب در پاکستان و چند پروژه در کویت و عمان اشاره کرد.

جبیل 3A؛ تلاقی عادی‌سازی و لوله‌کشی
پروژه Jubail 3A در عربستان، یکی از بزرگ‌ترین واحدهای نمک‌زدایی جهان با ظرفیت 600 هزار مترمکعب در روز است. در ظاهر، شرکت ACWA Power سعودی مالک اصلی پروژه است، اما پشت صحنه، طراحی و اجرا توسط مجموعه‌ای متشکل از شرکت‌های Power China ،Abengoa اسپانیا و IDE رژیم صهیونیستی انجام شده است.

در این معادله، ریاض مشکلات تأمین آب را برطرف می‌کند و رژیم صهیونیستی نیز بدون دردسر سیاسی به بازار بزرگ عربستان سعودی راه می‌یابد. آنچه روی کاغذ «تفاهم فنی» به‌نظر می‌رسد، در عمل نوعی عادی‌سازی کارکردی است؛ چرا که اکنون مهندسان و سامانه‌های اسرائیلی بخشی نامرئی اما حیاتی از شبکه تأمین آب عربستان، به‌ویژه در مناطق نفت‌خیز شرق کشور، محسوب می‌شوند.

شبکه آب کویت نمونه‌ای از نفوذ نرم رژیم صهیونیستی
کویت هم که از مخالفان سرسخت عادی‌سازی با اسرائیل شناخته می‌شود، نمونه‌ای دیگر از این الگوست. شرکت‌های رژیم صهیونیستی سال‌هاست در تأسیسات نمک‌زدایی شرق و غرب دوحه کویت حضور دارد؛ البته نه مستقیم، بلکه از طریق مناقصه‌های بین‌المللی و پیمانکاران واسطه.

این مثال از مورد سعودی نیز گویا‌تر است: حتی کشوری که رسماً در برابر عادی‌سازی مقاومت می‌کند، به دلیل ناتوانی در داشتن ظرفیت و دانش بومی، محتاج فناوری خارجی شده است.

انتهای پیام/+
منبع:خبرگزاری تسنیم http://hadidnews.com/vdcfmvdj.w6d0yagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما