>> اهداف چندگانه بازی خطرناک آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه | حدید نیوز
تاریخ انتشار :دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۵
بازی خطرناکی که امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه سوریه انجام می‌دهند، در راستای یک پروژه سنتی برای تجزیه کل جهان عرب قرار دارد و هریک از طرف‌های آمریکایی و اسرائیلی اهدافی را دنبال می‌کنند که بزرگترین قربانی آن ملت سوریه هستند.
اهداف چندگانه بازی خطرناک آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه
 در ادامه تحلیل‌های محافل و رسانه‌های عربی از وضعیت سوریه در سایه تحولات اخیر و گسترش تجاوزات و اشغالگری‌های رژیم صهیونیستی، شبکه الجزیره به بررسی ابعاد نقشه‌ها و اهداف آمریکا و اسرائیل در سوریه پرداخته که خلاصه آن به‌شکل زیر است:

از زمان آغاز بحران تروریسم در سوریه در سال 2011 آمریکا و رژیم صهیونیستی دستورکارهایی متمایز را در سوریه دنبال کردند که اهداف استراتژیک بلندمدتی داشت و این دو طرف سعی داشتند از خلال رقابت‌های منطقه‌ای و تحولات ژئوپولیتیکیِ متغیر، اهداف خود را اجرا کنند.

اما در دل این همپوشانی، یک پروژه گسترده‌تر نهفته شده بود؛ یعنی تضعیف سوریه به‌عنوان یک کشور مستقل و متحد محور مقاومت، برای اطمینان از اینکه هیچ بازیگر منطقه‌ای یا جهانی نتواند پروژه آمریکا و اسرائیل را در منطقه به چالش بکشد.

اسرائیل و پروژه سنتی تجزیه جهان عرب از دروازه سوریه
در این میان در حالی که آمریکا سیطره ژئوپولیتیکی و اهداف امنیتی و سیطره بر ثروت‌ها و انرژی منطقه را در اولویت قرار داده است، اسرائیل به‌عنوان بخشی از یک استراتژی قدیمی با هدف تجزیه جهان عرب و تحمیل هژمونی خود به منطقه، همواره به‌دنبال تجزیه سوریه با همه موجودیت‌های فرقه‌ای و قومی آن بوده است.

این رویکرد رژیم صهیونیستی به سوریه و منطقه عربی چیز جدیدی نیست و ریشه‌های آن به همان آغاز تأسیس این
رژیم جعلی در اراضی اشغالی فلسطین برمی‌گردد؛ زمانی که اسناد راهبردی داخلی از دهه 1950 که توسط وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و موساد صادر شده بود، خواستار تأسیس یک کشور کردی در سوریه بود.

این دیدگاه بعداً در طرح «ینون» در سال 1982 که توسط «اودید ینون» یک مقام سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مطرح شده بود، تجسم یافت. این طرح خواستار تجزیه سوریه به مناطقی از اقلیت‌های مذهبی و قومی بود و تأکید داشت که سوریه در درازمدت، تهدید اصلی برای اسرائیل در جبهه شرقی خواهد بود و بنابراین باید به دولت‌های کوچک تقسیم شود.

طرح ینون استدلال می‌کرد که امنیت و هژمونی اسرائیل در منطقه وابسته به تجزیه کشورهای عربی به موجودیت‌های کوچک و قومی مانند دروزی‌ها، علوی‌ها، کردها، مارونی‌ها، قبطی‌ها و سایر فرقه‌هاست. هدف در واقع جایگزینی کشورهای عربی، قوی و متمرکز با کشورهای کوچک، ضعیف و پراکنده بود که هیچ تهدیدی برای اسرائیل ایجاد نکنند و حتی بعداً بتوانند به نمایندگان این رژیم تبدیل شوند.

استراتژی اسرائیل برای تجزیه و فروپاشی سوریه
در مورد سوریه، این استراتژی شامل تقسیم کشور به چهار منطقه اصلی بود:

ـ یک کشور دروزی با مرکزیت استان سویداء در جنوب سوریه؛ جایی که اسرائیل امیدوار بود یک دولت دروزی متحد با خود ایجاد کند.
ـ یک دولت کوچک علوی در سواحل سوریه تحت حمایت روسیه با محوریت شهرهای لاذقیه و طرطوس.
ـ یک منطقه کردی در شمال شرقی سوریه با حمایت آمریکا و تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد).
ـ یک کمربند عربی سنی تحت نفوذ ترکیه که در امتداد مرزهای شمالی و شمال غربی و قلب سوریه امتداد دارد.

این طرح تقسیم و تجزیه مستقیماً در خدمت اهداف رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ زیرا سوریه را ضعیف، پراکنده و ناتوان از ایفای نقش خود به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای حامی مقاومت فلسطین و مخالف اشغالگری‌های اسرائیل نگه می‌دارد.

این رویکرد، هدف همیشگی نظریه‌پردازان رژیم صهیونیستی بوده است و برنارد لوئیس، یکی از تأثیرگذارترین متفکران
در محافل اسرائیلی و آمریکایی در سال 1992 در کتابی نوشت: «بیشتر کشورهای منطقه در برابر طرح تجزیه و تقسیم آسیب‌پذیر هستند و اگر قدرت مرکزی به‌اندازه کافی تضعیف شود، این کشورها در سایه هرج‌ومرج فرقه‌ای، قبیله‌ای و حزبی تجزیه می‌شوند».

نابودی قدرت نظامی و راهبردی سوریه توسط رژیم صهیونیستی
از سال 2013 رژیم صهیونیستی صدها حمله هوایی علیه اهدافی در سوریه انجام داده که اغلب به‌بهانه هدف قرار دادن مواضع گروه‌های مقاومت بوده است، اما این رژیم در واقع می‌خواست به‌شکل سیستماتیک، سیستم‌های دفاع هوایی سوریه، انبارهای سلاح، پایگاه‌های نظامی و مراکز تحقیقات علمی این کشور را نابود کند و هدف، کاملاً مشخص بود؛ جلوگیری از بازسازی توانمندی‌های نظامی سوریه، ایجاد برتری نظامی و روانی پایدار برای اسرائیل و از بین بردن همه منابع تهدید علیه این رژیم.

در حالی که صهیونیست‌ها در جریان بحران تروریسم سوریه که نزدیک به یک دهه طول کشید نتوانستند به اهداف سنتی خود در تجزیه این کشور برسند، بعد از سقوط دولت بشار اسد در دسامبر 2024 در سایه سکوت و همدستی بین‌المللی و انفعال دولت جدید سوریه به‌ریاست ابومحمد جولانی، سرکرده گروه تروریستی هیئت تحریرالشام، اسرائیل گام‌های بزرگی در راستای اجرای پروژه تجزیه سوریه برداشت.

بلافاصله بعد از سقوط دولت بشار اسد، رژیم صهیونیستی حملات شدید خود به سوریه را آغاز کرد و طی تنها چند هفته تقریباً ظرفیت نظامی این کشور را به‌طور کامل از بین برد، علاوه بر آن، اشغالگری‌های صهیونیست‌ها در جنوب سوریه گسترش یافت و این رژیم بیش از 400 کیلومترمربع از خاک سوریه را علاوه بر ارتفاعات جولان اشغال کرد.

طوفان الاقصی و ترسیم مجدد نقشه منطقه
بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط مقاومت فلسطین در 7 اکتبر 2023 دکترین بازدارندگی رژیم صهیونیستی به‌شدت متزلزل شد و این رژیم
به‌عنوان بخشی از واکنش خود به عملیات مقاومت فلسطین تحت حمایت آمریکا، موجی از حملات نظامی و توطئه‌های سیاسی را علیه اعضای محور مقاومت در منطقه آغاز کرد.

مقامات صهیونیست می‌گفتند که این لحظه، فرصتی تاریخی برای تغییر شکل منطقه، از بین بردن تهدیدات، احیای بازدارندگی اسرائیل، تغییر قواعد درگیری و رسیدن به عمق استراتژیک است.

در همین راستا رژیم صهیونیستی حملات خود به سوریه از جمله دمشق، حمص و سویداء را تشدید کرد تا از تبدیل شدن این کشور به پایگاهی برای مقاومت یا متحد آن جلوگیری کند. این رژیم همچنین از هرج‌ومرج منطقه‌ای برای پیشبرد اهداف تجزیه‌طلبانه خود استفاده کرد.

استراتژی آمریکا در سوریه؛ هژمونی از طریق هرج‌ومرج کنترل‌شده
استراتژی آمریکا در سوریه با یک استراتژی بزرگتر بعد از جنگ سرد سازگار است؛ یعنی جلوگیری از ظهور هر قدرتی در منطقه و جهان که توان به چالش کشیدن هژمونی آمریکا را داشته باشد.

در طول جنگ سرد، واشنگتن به سوریه به‌ویژه در زمان حافظ اسد به‌عنوان یک کشور وابسته به اتحاد جماهیر شوروی و حامی عرب‌گرایی، مقاومت فلسطین و اتحادهای مخالف نفوذ آمریکا نگاه می‌کرد.

آمریکا بعد از حمله به عراق در سال 2003 به‌دنبال منزوی کردن سوریه بود و در سال 2011 همزمان با آغاز جنگ جهانی تروریسم به‌سرکردگی واشنگتن علیه سوریه، آمریکا سیاست تعامل گزینشی را در این کشور اتخاذ و از نیروهای کرد در شمال شرقی سوریه حمایت کرد؛ عاملی که به اسرائیل اجازه داد حملات هوایی مداومی را برای تضعیف توانایی‌های نظامی سوریه انجام دهد.

هرچند واشنگتن از تجزیه عملی سوریه حمایت می‌کند اما هدف آن لزوماً اجرای یک طرح تجزیه و تقسیم قومی یا فرقه‌ای به‌سبک اسرائیل نیست؛ بلکه هدف واشنگتن حفظ حضور بلندمدت در سوریه، جلوگیری از سیطره روسیه و ایران بر مدیترانه شرقی و اطمینان از این است که هر دولت آینده سوریه مطیع یا در خدمت منافع آمریکا باقی بماند.

تجزیه سوریه از دروازه جامعه دروزی
تشدید تنش‌ها در استان دروزی‌نشین سویداء در جنوب سوریه طی مرحله اخیر بعد از جنایات عناصر تروریستی وابسته
به حکومت ابومحمد جولانی و سپس مداخله رژیم صهیونیستی، جدی بودن وضعیت بی‌ثبات داخلی در سوریه را کاملاً نشان می‌دهد. این وضعیت شکننده و درگیری‌های داخلی توجه رژیم صهیونیستی را به خود جلب کرده و فرصت کافی را در اختیار این رژیم برای تجزیه سوریه قرار داده است.

گزارش‌ها همچنین نشان می‌دهد که گروه‌های دروزی طرفدار رژیم صهیونیستی در سویداء با سوءاستفاده از نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی، نارامی‌های این استان را بیشتر می‌کنند، همچنین آمریکا در حالی که ظاهراً خواستار آرامش و احترام به تمامیت ارضی سوریه شده، اما علناً مداخله اسرائیل در این کشور را محکوم نکرده است.

تحرکاتی که امروز رژیم صهیونیستی در سویداء انجام می‌دهد، بازتابی از طرح ینون اما به‌شکل گسترده‌تر است؛ یعنی ایجاد ائتلاف با اقلیت‌های قومی و مذهبی مانند دروزی‌هایی که ممکن است طرفدار خودمختاری تحت حمایت رژیم صهیونیستی باشند، با این حال جامعه دروزی سوریه دچار اختلاف است و بسیاری از دروزی‌ها مداخلات خارجی را رد می‌کنند.

سیاست دوگانه واشنگتن و تل‌آویو در سوریه
در حالی که رژیم صهیونیستی به‌دنبال یک دولت دروزی در جنوب سوریه است، آمریکا به سیاست محتاطانه خود ادامه می‌دهد و اذعان دارد که حمایت عمومی از چنین اقدامی می‌تواند واکنش‌های خشونت‌آمیزی را در اردن، لبنان و حتی دروزی‌های خود اسرائیل ایجاد کند. واشنگتن همچنین نگران است که یک سوریه تجزیه‌شده، قدرت گروه‌های مخالف محور آمریکایی ـ صهیونیستی را تقویت و جایگاه و نفوذ روسیه و ایران را در سوریه احیا کند.

بنابراین آمریکا، سوریه‌ای را ترجیح می‌دهد که تجزیه شود، اما از هم نپاشد تا واشنگتن بتواند نفوذ خود را بدون ایجاد هرج‌ومرج
گسترده منطقه‌ای و جلوگیری از آسیب رسیدن به منافع خود حفظ کند. از سوی دیگر، اسرائیل چنین ملاحظاتی ندارد و حاضر به هرج‌و‌مرج گسترده منطقه‌ای با هدف تجزیه سوریه و سپس سایر کشورهای عربی است.

تجزیه سوریه برای سیطره بر جهان
نقل‌قول معروفی از یک سیاستمدار و متفکر انگلیسی به‌نام هالفورد ماکیندر وجود دارد که در مورد سوریه صدق می‌کند: «کسی که بر اروپای شرقی حکومت می‌کند، قلب جهان را کنترل می‌کند و کسی که بر قلب جهان حکومت می‌کند بر جزیره جهانی سیطره دارد و کسی که بر جزیره جهانی حکومت می‌کند، به کل دنیا مسلط است.»

به همین ترتیب سوریه موقعیت محوری در قلب جهان عرب دارد و مسیرهای تجاری و اتحادیه منطقه‌ای را کنترل می‌کند، به همین دلیل قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی معتقدند هر کسی که سوریه یا بخش قابل‌توجهی از آن را کنترل کند، قدرت نفوذ بر کل خاورمیانه را خواهد داشت.

در این زمینه آمریکا و رژیم صهیونیستی سیاست دوگانه‌ای را در سوریه دنبال می‌کنند؛ برای واشنگتن، سوریه یک صفحه شطرنج است تا از قدرت گرفتن دشمنانش جلوگیری کند، هژمونی خود بر دلارهای نفتی را حفظ و از فرو رفتن اسرائیل در هرج‌ومرج و باتلاق جلوگیری کند، اما برای اسرائیل، سوریه یک تهدید موجودیتی است که باید کاملاً برچیده شود و به مجموعه‌ای از دولت‌های کوچک وابسته به این رژیم تقسیم گردد.

این اهداف و جاه‌طلبی‌های آمریکایی ـ صهیونیستی رنج مداومی را برای مردم سوریه ایجاد کرده و امنیت ملی اعراب و به‌طورکلی مفهوم حاکمیت کشورهای عربی را دچار فرسایش کرده است. امروز بیش از هر زمان دیگری زنگ خطر تجزیه سوریه به صدا درآمده است و ملت این کشور در سایه حکومت تروریستی جولانی که مقابل تجاوزات خارجی سکوت و برای عادی‌سازی روابط با متجاوزان صهیونیست التماس می‌کند، بزرگترین خطر موجودیتی علیه خود را تجربه می‌کنند.
انتهای پیام/+
منبع:خبرگزاری تسنیم http://hadidnews.com/vdcezz8e.jh8zvi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما