حدید نیوز؛ بحران آب در ایران دیگر یک هشدار آیندهنگر نیست؛ واقعیتی است که اکنون بخشهایی از کشور با آن دستبهگریباناند.
در حالیکه حجم ذخایر سدهای کشور به پایینترین سطح دهساله رسیده و در برخی استانها تأمین آب شرب نیز با دشواری روبهرو است، کارشناسان معتقدند دولت میتوانست در یکسال گذشته با مجموعهای از تصمیمات اجرایی و هماهنگ، از رسیدن کشور به این مرحله جلوگیری کند.
این تصمیمات نه به سرمایهگذاریهای میلیاردی نیاز داشت و نه به تغییرات ساختاری پیچیده؛ بلکه صرفاً اراده در مدیریت مصرف، هماهنگی نهادی و اصلاح الگوی تخصیص منابع آب را میطلبید.
در ادامه، هفت اقدام واقعگرایانهای که میتوانست ایران را از بحران کنونی دور نگه دارد مرور میشود:
۱- مدیریت علمی خروجی سدها و منابع سطحی
بخش مهمی از بحران آب امسال، حاصل تخلیه نابهنگام سدها در نیمه نخست سال گذشته بود. تصمیماتی که اغلب تحت فشار بخش کشاورزی یا مدیریت استانی اتخاذ شد، بدون آنکه چشمانداز پاییز خشک در نظر گرفته شود.
کارشناسان میگویند اگر وزارت نیرو سامانهای برخط برای تنظیم خروجی سدها بر اساس پیشبینی هواشناسی و دادههای لحظهای ایجاد میکرد، ذخیره سدها تا ۲۰ درصد قابلافزایش بود.
استفاده از فناوریهای کاهنده تبخیر یا پوششهای سطحی نیز میتوانست از هدررفت سالانه میلیونها مترمکعب آب جلوگیری کند.
۲- مهار مصرف آب در صنایع بزرگ
صنایع فولاد، مس و پتروشیمی در مناطق خشک کشور از جمله کرمان، یزد و اصفهان همچنان با آب شیرین و یارانهای فعالیت میکنند. در حالیکه طبق مطالعات وزارت نیرو، همین صنایع نزدیک به ۷ درصد کل آب صنعتی کشور را در اختیار دارند.
دولت میتوانست در یکسال گذشته، با سهمیهبندی آب صنایع در مناطق بحرانی و مشروطسازی تخصیص به اجرای طرحهای بازچرخانی، مصرف را بهشدت کاهش دهد. حتی افزایش واقعی تعرفه آب صنعتی، اگرچه تصمیمی پرهزینه از نظر سیاسی است، اما یکی از مؤثرترین راهکارهای بازدارنده به شمار میرود.
۳- اصلاح سیاستهای کشاورزی و کنترل چاهها
بیش از ۸۵ درصد منابع آب ایران در بخش کشاورزی مصرف میشود، آن هم با بهرهوری کمتر از میانگین منطقه. دولت میتوانست با ابزارهای اقتصادی، نه صرفاً ارشادی، مصرف این بخش را مدیریت کند.
شرط دریافت یارانه کود و بذر میتوانست نصب کنتور هوشمند روی چاهها باشد. همچنین اجرای طرحهای «آب به ازای عملکرد» بهصورت پایلوت در استانهای خشک، کشاورزان را به صرفهجویی واقعی تشویق میکرد.
مقابله جدی با چاههای غیرمجاز و جلوگیری از حفر چاههای جدید در دشتهای ممنوعه نیز از الزامات فراموششده این سال بود.
۴- استفاده حداکثری از پساب و بازچرخانی آب
در شرایطی که بسیاری از سدها کمتر از ۳۰ درصد پر هستند، تنها حدود ۳۰ درصد از پساب تصفیهشده کشور مورد استفاده قرار میگیرد. دولت میتوانست با انعقاد قرارداد خرید تضمینی پساب میان شهرداریها، صنایع و نیروگاهها، این میزان را تا ۵۰ درصد افزایش دهد.
پساب شهری علاوه بر کاربرد صنعتی، میتواند برای تغذیه مصنوعی سفرههای زیرزمینی در دشتهای بحرانی نیز استفاده شود؛ اقدامی که هزینهاش چندین برابر کمتر از طرحهای انتقال آب بینحوضهای است.
۵- اصلاح نظام اطلاعرسانی و قیمتگذاری آب شهری
تجربه برق نشان داد که حذف یارانه پرمصرفها، مؤثرتر از هر کمپین فرهنگی است. در حوزه آب نیز دولت میتوانست با اجرای تعرفه پلکانی واقعی، خانوارهای پرمصرف را هدف قرار دهد.
صدور قبضهای هوشمند با رنگبندی مصرف (سبز، زرد، قرمز) و پیامهای محلی هشداردهنده در مناطق بحرانی، ابزار ساده اما کارآمدی برای آگاهسازی عمومی بود. متأسفانه اطلاعرسانی در یکسال گذشته بیشتر به شکل شعار و کمپینهای کلی باقی ماند.